by : x-themes

 

 

 

عشق سرمایه هر انسان است.


 

 

بنویسید به دیوار سکوت:

«عشق سرمایه ی هر انسان است»

بنشانید به لب حرف قشنگ ...

حرف بد وسوسه ی شیطان است ...

و بدانید که فردا دیر است ،،،

و اگر غصه بیاید امروز

 تا همیشه دلتان درگیر است ...

پس بسازید رهی را 

که کنون تا به ابد سوی صداقت برود ...

و بکارید به هر خانه گلی ،،،

 

 

 

یعنی میشه دوباره......

 

 

 

 

یعنی می شه دوباره دستشو من بگیرم


اگه منو پس نزد برای اون بمیرم


یعنی می شه دوباره عشق قدیمیش باشم


به یاد اون بخوابم به یاد اون بیدار شم


یعنی می شه دوباره دست تو دستش بزارم


وقتی می ره راه دور از عشق اون ببارم


یعـــنی می شــه دوباره تنــــهایمو پر کنه


به یاد من شبا رو تا خود صبح سر کنه

 

 

ای کاش می شد....

 

 

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 18:17 |- محمد -|

 

 

 

 چارلی چاپلین می گوید :

 

 

پس از سالها فقر به ثروت رسیدم و در کهنسالی اموختم

 

با پول می شود خانه خرید ولی اشیانه نه

 

 

تختخواب خرید ولی خواب نه

 

 

ساعت خرید ولی زمان نه

 

 

مقام خرید ولی احترام نه

 

 

کتاب میشه خرید ولی دانش نه

 

 

دارو میشه خرید ولی سلامتی نه

 

 

ادم خرید ولی دل نه

 

 

 

افسوس دیر فهمیدیم 

 

 

 

 

 


 

 

 

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 18:11 |- محمد -|

%Royafun.com عکس های عاشقانه دو نفره بهمن 91

 

                             

 

    من غرورم را به راحتی بدست نیاوردم 

 

 

 که هر وقت دلت خواست خردش کنی…!!!

 

 

غرور من اگر بشکند…

با تیکه هایش شاهرگ زندگی تو را نیز خواهد زد…

 

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 18:9 |- محمد -|

من شیفته ی

 

آن بوسه ی هول هولکی ام

 

که دیرت شده اما از خیرش نمیگذری...!!

 

شعرها و عکس های عاشقانه بهارجون

 

آن لحظه که فکرش را نمیکنی

کسی در دور دستها

خاطره خوبیهایت را ورق میزند!

 

 

 

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 18:8 |- محمد -|

 چـه خوش خیال است!

 

فاصلــه را مــی گویــم

 

به خیالش تـــو را از مــن دور کـرده!

 

شعرها و عکس های عاشقانه بهارجون

 

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 18:8 |- محمد -|

 هـیـس ...!

 

هـیچی نگو ...!

 

صدای تو را باد هم نباید بشنود

 

تمام وجود تو مال من است ...؟

 

مردم میگویند حسودم ... تو میگویی دیوانه

 

اما من عاشـقم !!

 

عشق... ، حسادت... ، دیوانگی..

 

تو فقط بخند تا ببینی چطور برایت جان میدهم

 

 

شعرها و عکس های عاشقانه بهارجون

 

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 18:7 |- محمد -|

اغوش تو گناه نیست 

من در آغوش تو آرامش یافته ام

كه هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست

آغوش تو گناه نیست

من در آغوش تو امنیت را احساس كرده ام

كه در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست

آغوش تو گناه نیست

من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس كرده ام

كه در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست

پس امانم بده

كه تا ابد در دل این زیبایی

آرامش یابم

 

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 18:6 |- محمد -|

 

گاهی آنقدر تنهایم...

 

که دوست دارم ببینمت...حتی با دیگری...

 

 

 

 گـــاهـی از  فـکــر کـــردن  به تــــو فــــرار مـی کنــم

 

 مثــل رد کردن آهنـگی  که  خـیـلـی دوسـتــش  دارم ...

 

 

 

 

سه شنبه 24 ارديبهشت 1392 18:3 |- محمد -|

 

 

 


خواهش ميكنم اين داستان كه واقعي بخونيد........

 

 

 

 

یک روز پسری با دختری آشنا میشه که از هر لحاظ دختر به پسربرتری داشت ولی

چندین سال از پسر بزرگتر بود .دختر اونو بعنوان یه دوست خوب انتخاب میکنه و

بعد از مدتی پسر عاشق دخترمیشه ولی هیچ وقت جرات نکرد که به اون ابراز

احساسات کنه و بهش حقیقت رو بگه .

یه روز دختر از دوست پسرش می پرسه که عشق واقعی رو برام معنی کن و

پسرخوشحال میشه و فکر میکنه که دختر هم به اون علاقه مند شده و براش حدود

نیم ساعت توضیح میده دختر به دوستش میگه : من دنبال یه عشق پاک می گردم یه

عشق واقعی کمکم میکنی پیداش کنم ، تا بحال هر چی دنبالش گشتم سراب دیدم و

همه عشقها دروغ و واهی بود ، پسر بهش قول میده تو این راه کمکش کنه .

هر روز محبت و عشق پسر به دختر بیشتر میشد ولی دختر بی اعتنا می گذشت و هر

چی دختر می گفت پسر چند برابرش رو اجرا می کرد تا دختر متوجه عشق اون

بشه .

تا اینکه یه روز که با هم زیر بارون تو خیابون قدم میزدند دختر به پسر میگه :

میدونی عشق واقعی وجود نداره ؟

پسر می پرسه چطور و دختر میگه : عشق واقعی اونه که واسه معشوقش جونش رو

هم بده و پسر گفت : ببین ، به اطرافت با دقت نگاه کن ، مطمئن باش پیداش میکنی

و باید اول قلبت رو

مثل آینه کنی . دختر خندید و گفت : ای بابا این حرفا برا تو قصه هاست واقعیت

نداره . بعد دختر خواست که با هم به رستوران برن و چیزی بخورن پسر قبول کرد

ودر حالیکه از خیابون عبور می کردند یه ماشین با سرعت تمام به اونها نزدیک شد

* انگار ترمزش برید و نمی تونست بایسته و پسر که این صحنه رو میبینه دختر رو

به اونطرف هول میده و خودش با ماشین برخورد میکنه و نقش زمین میشه دختر

برمیگرده و سر پسر روکه غرق خون بود تو دستاش میگیره و بی اختیار فریاد

میکشه عشقم مرد ...

آره اون تازه متوجه شده بود که اون پسر قربانی عشق دختر شده ولی حیف که دیگه

دیر شده بود

دختر بعد این اتفاق دیگه هیچ وقت دنبال عشق نرفت و سالهای سال بر لبانش لبخند

واقعی نقش نبست ...

چیزی واسه گفتن ندارم ...

 

 

ولی کاش همه عشقا واقعــــــــــــــــــــــی بود ...

کــــــــــــــــــــــاش ...

 

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:52 |- محمد -|

 

 

بعضی وقتا چیزے مےنِویسے

 

 فقط براے یه نفر . . . . . 

اما دلت مــــے گیـرد 

 

وقتی  یادت می افتَد 

 

که ...

 

هر کسی ممکن است بخوانَد 

 

جـز

 

آن

 

 یک

     

  نفر . . .

 


دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:48 |- محمد -|

 

 

 

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:47 |- محمد -|

 

 

گاهی باید دستاشو بگیری تو دستت


و فقط یه جمله بهش بگی:


"من واسه یه لحظه بیشتر با تو بودن حاضرم همه دنیا رو بدم"

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:47 |- محمد -|

 

تمــــــــام اعـــــضاء و جــــــــــوارحم

برای من كــــــــار می كنند !

جز این قلــــبم!

كه كار می كند

برای تــــــــــــو !!

 

 

 

 

 

 

وقتی من آمدم و دستم را به سویت دراز کردم

        

   گفتی :

       

    از قفس چه می دانی ؟

گفتم:                                          

                                   

       ـــ آزادی !!!!!!!!!!

         

   ـــ از تنهایی چه طور ؟

                                      

     ـــ هم زبانی !!!!!!!

          

  ـــ از محبت چه ؟

                                           ـــ عشق !!!!!!!!!

    ـــ از بهار ؟

                                   

        ـــ طراوت !!!!!!!!

       

     ـــ از سفر ؟

                                  

          ـــ انتظار !!!!!!!!!

         

   ـــ از جدایی ؟؟؟.....

 

باز هم گفتی از جدایی؟!

 

 

سکوتم تو را شکست و به گریه انداخت !

 

 

به چشمانم نگاه کردی و گفتی : بگو...

 

 

آغوشم را به رویت گشودم و گفتم :

 

 

جدایی هرگز !!!!!!!!!!

 

بی تو می میرم!

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:46 |- محمد -|

 
 
 
به خاطر روی زیبای تو بود


که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند


به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود


که دست هیچ کس را در هم نفشردم


به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود


که حرفهای هیچ کس را باورنداشتم


به خاطر دل پاک تو بود


که پاکی باران را درک نکردم


به خاطر عشق بی ریای تو بود


که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم


به خاطر صدای دلنشین تو بود


که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست


و به خاطر خود تو بود


فقط به خاطر تو
 
 
 
 
 
 
 
 
میدانی مرد من...

 

 

من آدم گوشه گیری  نیستم

 

اما پای تو که در میان باشد

 

یک گوشه

 

قلبت را هم که به من بدهی

 

برایم کافیست

 

من تا آخر عمر

 

زندانی میمانم.

 

 

 


 

 

به سلامتیه اونی که تو عصبانیت خواست آرومم کنه....
 
هر چی از دهنم درومد بهش گفتم....
 
آخرش فقط گفت : بهتری ؟!
 

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:45 |- محمد -|

 

 


دلم می خواهد نامت را صدا کنم



یک طور دیگر
 

جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد
 

یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم
 

دلم می خواهد نامت را صدا کنم
 

یک طور که دلت قرص شود که من هستم
 

یک طور که دلم قرص شود که با بودن من ، تو هم هستی

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:45 |- محمد -|

 
 
 

دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ



چــ♥ــوטּ تـنـهـا تـریــטּ فـکــر تـنـهــایــے مـنــے . . .



دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ



چــ♥ــوטּ زیـبـاتـریــטּ لـحـظـاتـــ زنــدگــے مـنــے . . .



دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ



چــ♥ــوטּ زیـبـاتـریــטּ رویــــاے خـــــوابــــ مـنــے . . .



دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ



چــ♥ــوטּ زیـبـاتـریــטּ خــاطــــراتــــ مـنــے . . .



دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ



چــ♥ــوטּ بـه یـکــــ نـگـاه ، عـــشـــقِ مـنــی


دوسـتــــتـــ♥ـــ دارمـــ

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:44 |- محمد -|

 
 
 
 
وقتی دو قلب برای یکدیگر بتپد 

هیچ فاصله ای دور نیست،

هیچ زمانی زیاد نیست

و هیچ عشق دیگری

نمی تواند آن دو را از هم دور کند

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:44 |- محمد -|

 

اَگــــَر ميدآني دَر دُنيــــآ کــَسي هست

که بـآ ديدَنــَش

رَنگ رُخســــــآرَت تغيـــير ميکنــَد،

و صــِداي قـــ ـــَلبـَت

 اَبرويــَت را به تــآراج ميبــَرد،..

مــهـم نيــست که او مـآل تـــــو بــآشــَد

مــهــِم اين استــ که

فقط باشد

زِندگـــــي کــُند ،

 لـــــــِذَت ببرَد

 و نــَفـــــــَس بـــکشــَد

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:43 |- محمد -|

 

عــاشقــانـه هــايـم تــمـامـی نــدارنــد ..

.
وقــتـی تــو...

بــهـتـريـن اتــفـاق...

زنــدگـی ام هستی..

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:43 |- محمد -|

 

 چــ ه زیبــآســتـــ

کــ ه تــو تنــهآ نیـــآز مـــن بــآشی

و چــ ه عـآشقــآ نــ ه اســت

کــ ه تـــو تنــهــآ آرزویــم بــآشی

و چــ ه رؤیــآیی اســت

ایــن لحظــ ه هآ ـی نــآب عآشــقی

و مــن همــ ه زیبـآیی عـآشقـآنـ ه و رؤیـآیـی را فقـط بـآ تـو حـس میکنم.

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:42 |- محمد -|

 
 
راه ڪـﮧ میـروے عقب میمانَم

نـﮧ براے اینڪـﮧ نخواهَم با تو هم قدم باشم

میخواهم پا جاے پاهایت بگذارم 

میخواهم مراقبت باشَم 

میخواهم رد پایت را هیچ خیابانے در آغوش نڪـشد

تو فقط براے منے

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:41 |- محمد -|

 


 

مرد هم قلب دارند....
فقط صدایش..یواش تر از صدای قلب یک زن است....
مرد هم در خلوتش برای عشقش گریه میکند....شاید ندیده باشی..اما همیشه اشک هایش را در آلبوم دلتنگیش قاب میکند..
هر وقت زن بودنت را می بیند...سینه را جلو میدهد..صدایش را کلفت تر میکند...تا مبدا...
لرزش دست هایش را ببینی...
مرد که باشی...دوست داری....از نگاه یک زن مرد باشی...
... ... نه بخاطر زورِ بازوها!
مثل تو دلتنگ میشود.. ولی،گریه نمیکند...
بچه میشود....بهانه میگیرد...
تو این ها را خوب میدانی....
تمام آرزویش این است که سر روی پاهایت بگذارد...
تا موهایش را نوازش کنی..
عاشق بویِ موهای توست
و بیشتر از تــــو به آغوش نیاز دارد.....
چون وقت تنهايي....خاطره ی تــ♥ــو امیدوارش میکند....♥ ♥ ♥
 
به سلامتی عشقم

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:37 |- محمد -|

 

 

دستاشو مشت کـرده بود...
پرسـیدم توي مشتت چـیه؟
!
گفت : خودتـ نگـاه کن

دستاشو گرفتم و آروم باز کردم...
توی دستاش چیزی نبود
!!!
گفتم : چیزی نیست کـه
...!
دستامــو که توی دستاش بود فشـــرد و گفت
:
نبــود...ولی "حــالا هست"!

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:35 |- محمد -|

 

نـَه از سَرم می اُفتـی نـَه از چشمـَمـ ...

كجـآے دِلـم نشستـه‌اے

كـه جايـت اينـقدر امـن اسـت ؟؟!!

دو شنبه 23 ارديبهشت 1392 12:35 |- محمد -|

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:20 |- محمد -|

همه ی دلتنگی های من و احساسات من
چکه می کنند
اینجا؛
برای کسی که احساسش برای من نیز
زندگی ست...
تا شاید دلواژه های مرا خواننده باشد! 

 



روز هـآیــَم رآ
خیــآبـآن هـآی ایـن شـَهر گرفتـه انـد،
و شـَب هـآیـَم را خواب هـآی تــو
بیـولوژی هـَم نخوانـده بـآشی
میفـَهمی چـه مرگـَم است !
ﺑـﺎﯾــﺪ ﺑـﻪ ﺑـﻌـﻀــﯿـﺎ ﮔـــﻔـﺖ


آغوش بعضی هــا ...
علم را زيـر سوال مي برد !
آنــقــدر آرامــت مــی كــنــد ...
كه هيـچ مُسكنی ...
جــايش را نمی گيرد..!!!!



سخت است با گریه بنویسی دردهایت را
اما بگویند ؛
چه زیبا مینویسی
و لبخندی ساده و .
من در خویشتنم ،
باز هم ؛
همه ام را سکوت فرا میگیرد ...



………………گاهے سکــــــــوت ، همان دروغ است !
کمـــے شیک تر، روشنفکــرانـه تر
و با مسئولیت کمتر......................................

در مورد وبلاگ نظرتو بگو گلم

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:20 |- محمد -|

هر چه بــــــادا بــــــــــاد!

 
 
ifygxck0uctni119bhdy متن هاي كوتاه و زيباي عاشقانه همراه با عكسهايي رمانتيك
 

 

 
 
 
 
 
خواستن ،همیشه توانستن نیست
گاهی فقط،
داغ بزرگی است
که تا ابد بر دلت می ماند
 
 
rch5rrtfog4xw8r04wy متن هاي كوتاه و زيباي عاشقانه همراه با عكسهايي رمانتيك
 
 
 
 
یادته زیر گنبد کبود تو بودی و کلی آدمای حسود؟
تقصیر همون حسوداست که حالا
هستی ما شده یکی بود یکی نبود…
 

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:19 |- محمد -|

قطره ای اشک در چشمانم بود ان هم تو گرفتی.

 

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:12 |- محمد -|

گریه هایم بی صداست                       عشق من بی انتهاست

     رده پای اشکهایم رابگیر                       تا بدانی خانه عاشق کجاست

 

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:11 |- محمد -|

سخته حرفم رسیده وقت رفتن

                         گذشت اون روزا تو حرفا بودی حرف اول

           حس می کردم اخیرا حرفات با خراشه ..... اون جا بود که فهمیدم این قصه اخراشه

                     وقت رفتنه , وقت دفن قلبمه............ حرفهای تلخت هم که نمک زخممه

              تو که میدونستی من تکیه گاه محکمتم ..... بگو با من دیگه چرا  د  اخه نوکرتم

                           رسیده وقت رفتن هر چند من از دلت خیلی وقت رفتم

 

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:10 |- محمد -|

بيچاره ام خسته ام چشم انتظارم

توي اين پس كوچه ها تنها نذارم

نيستي از تاريكي شبها مي ترسم

بي وفا دارم توي سرما مي لرزم

ميترسم از غصه ها دووم نيارم

آخه هيچ نشونه اي از تو ندارم

آروم آروم دارم از غصه ميميرم

تو بگو نشونتو از كي بگيرم

مي ميرم اگه از تو نشوني نمونه عزيزم ...

مي سوزم تا نياي چشامو من به در مي دوزم...!

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:10 |- محمد -|

ز غم كسي اسيرم  كه ز من خبر ندارد

عجب از محبت من كه در او اثر ندارد

غلط است هر كه گويد  دل به دل راه دارد

    دل من ز غصه خون شد دل او خبر ندارد

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:9 |- محمد -|

 

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست         ای برادر سیرت زیبا بیار

***********

یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد        طلب عشق به هر بی سرو پایی نکنیم

 

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:9 |- محمد -|

 

گر چه دوری ز برم جان منی                                                 قطره اشکی و در دیده گریان منی

این مپندار که یادت برود از نظرم                                    خاطرت جمع که در قلب پریشان منی

 

چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392 18:8 |- محمد -|

یادمان باشد وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم


در برابرش مسئولیم


در برابر اشکهایش


شکستن غرورش


لحظه های تنهایی


و لحظه های بیقراریش


 

و اگر یادمان برود


در جای دیگر سرنوشت

یادمان خواهد اورد...


شنبه 14 ارديبهشت 1392 12:23 |- محمد -|

 

یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ، کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و

 

لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود .

آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه نکرد

 

که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم .

 

کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم برای من عزیزترین است

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 21:9 |- محمد -|

 

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 21:8 |- محمد -|

www.chekelo.parsiblog.com

خواستم از عشق برایت بگویم...

 

گفتم : می دونی !

خواستم از غم برایت بگویم...

گفتم : می دونی !

خواستم از دلتنگی برایت بگویم...

گفتم : می دونی !

خواستم از دوری برایت بگویم...

گفتم : می دونی !

خواستم از انتظار برایت بگویم...

گفتم : می دونی !

حالا از ته قلبم می خوام...

بگم : دوست دارم

چون نمی دونی !

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 21:7 |- محمد -|

دختران هرچقدر می توانند بد حجابی کنند : لباس های بدن نما بپوشند,در خیابان عشوه گری کنند,موهایشان را به نمایش بگذارند و….


 

بدحجابی و بی حجابی

 

بی خیال محرم و نامحرم فقط و فقط در این دنیا خوش باشید و با نامحرمان در خیابان ها اینگونه آب بازی کنید :

 

بد حجابی

 

در هر صورت هر جور می توانید بدحجابی کنید :

 

بد حجابی

 

پسران نیز فقط به فکر شهوت رانی باشند و اصلا به محرم و نامحرم توجه نکنند

دوست دختر و دوست پسر پیدا کنید و به شهوت رانی بپردازید مگر دنیا چند روز است ؟؟

 

بد حجابی

 

به راستی دنیا چند روز است ؟؟

آیا این شهوت رانی ها دائمی و همیشگی ست ؟؟

خیر دوست عزیز  !! چنین روزهایی نیز در پیش است پس ببینید :

تصویر زیر از مکانی ست که به آن غصال خانه می گویند

و اینجور که گفته می شود همه ما یک روزی روی تخت غصالخانه  حمام خواهیم کرد ,حتی شما دوست عزیز

 

غصالخانه

 

البته از اینجای کار به بعد قادر به انجام کارهای اول مانند شهوت رانی نیستید

در ادامه  شما را در پارچه سفیدی به اسم کفن می پیچند و در یک اتاق کوچک مانند اتاق زیر قرار می هند :

 

قبر

 

می گویند اسم این اتاق کوچک قبر است و خیلی تاریک است

بعد دهنه قبر یا همان اتاق کوچک را می بنند

 

قبر

 

چقدر دنیا خوب بود لذت داشت !! ولی این اتاق بسیار تاریک است

گفته می شود اتفاقاتی در آن اتاق تاریک می افتد مثلا نسبت به کارهایی که در دنیا انجام داده اید بازخواست می شوید

شرمنده که از اینجا به بعد تصویر ندارم تا تصویری برایتان توضیح دهم

حضرت محمد (ص)  شب اول قبر را سخت ترین شب می داند

امام صادق (ع) می فرماید در این شب است که دو فرشته نگیرو منکر قبر نزد شما می آیند و در مورد اعمال تان در دنیا از شما سوال می کنند

من وشما چه جوابی به آنها می دهیم ؟؟؟

واقعا چه جوابی؟؟

نظر يادت نره
پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 11:2 |- محمد -|

میخوام یکم با آخرین لحظات عمرت آشنات کنم!
میخوام به خودم و خودت ی تلنگر بزنم
وقتی این عکسارو دیدم با خودم گفتم آخرش باید برم اینجا
از مرگ میترسم ولی یکمی بیشتر بهش فکرکردم ، این عکسا یکم قلقکم داد
پـایــــان دنیــــا ایـــنـــجاســــت......

اینجاست آخرین جایی که میخوابی ....... یکم سرده ...!
[تصویر: 642024_363.jpg]

اگه جنبه رو داري ميتوني نگاه كني و نميترسي برو ادامه مطالب بثيه ماجرارو ببين مطمعنم خيلي اثر ميزاره روت برو روي كلمه كه بقلش دوتا زبدر داره اگه ميخواي  فعلا


ℭoη†iηuê
سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 12:16 |- محمد -|

 

نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ،

 

درک کن چه حسی دارم ، همیشه میمانم مال تو...

 

کاش میشد سهم من از با تو بودن

 

تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظارتو...

 

 
یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:38 |- محمد -|

آپلود , آپلود عكس , آپلود سنتر , آپلود فايل , آپلود دائمي,آپلود موزیک

 

این روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست
که رخت های دلتنگیم را
فرصتی برای
خشک شدن نیست

همیشــــ ـــ ـه از آمدن ِ نــ بر سر کلماتــــــ ـــ ـ مـی ترسیــدَم !
نـ داشتن ِ تو ...نـ بودن ِ تو ...
نـ ماندن ِ تو ...

یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:37 |- محمد -|

 

 

صدایت را دوست دارم

 


 

بگو... فقط بگو

 

 

 

چــه فـــرق دارد

 

 

 

از مـــن ، از تـــو

 

 

 

 

 

از بــــاران

 


 

در آغــوشــم بــگــیــر و در گــوشــم

 


 

از مـــانـــدن بــگـــو

 

 

 

 

 

از دوستت دارم هایی بگو که از شنیدنش دلم بریزد !!

 


 

گـــونـــه هــای خــجــالــتــی یــم رنــگ بــگــیــرد

 

 

 

 

 

از دلبری چشمهایت بگو که چگونه دلم را هوایی کرده

 


 

از هــرچــه خــودت مــیــخــواهـی

 

 

 

 

 

از خـــودت بـــگـــو

 


 

چـــه فــرق دارد از چـــه

 

 

 

 


 

فـــقــــط بـــگــــو

 

 

 

 
یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:36 |- محمد -|

 

 

چه ميـــگويی؟

 

 

 

 

 

" دوری و دوستی " کـــــدام است؟

 

 

 

 

 

 

 

فــاصله هایند که نابودگرند

 

 

 

 

 

 

 

من اگر نـــباشم

 

 

 

 

 

لیلی دیگری جایم را پــر می کند

 

 

 

 

 

به همین سادگی
یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:34 |- محمد -|

 

صنـــــدوق صدقــــــات نيست دل مـــــــن...


 

کـــه گاهي سکه اي محــــــــــبت در آن بياندازي

 

 


 


 

و پيش خداي دلـــــــــت فخـــــر بفروشي ...

 

 


 


 

که مستحـــــــقي را شــــــاد کرده اي

 

 
یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:34 |- محمد -|

 

 

این روزها

 


 


 

آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست

 


 


 

که رخت های دلتنگیم را

 


 


 

فرصتی برای

 


 


 

خشک شدن نیست

یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:33 |- محمد -|

تو ه

منو به خاطر تموم خوبیات ببخش

تو رو خدا بعد من مواظب خودت باش . گریه نکن آروم بگیر به فکر زندگیت باش

مثل همیشه اگه بفهمم قصه میخوری....... شکایت از کسی نکن با اینکه خیلی دلخوری

دلت نگیره مهربون عاشقتم اینو بدون ...... دلم گرفته میدونی از هم جدا کردنمون

دل نگرونتم همش اگه خطا کردم ببخش ...... بازم منو به خاطر تموم خوبیات ببخش

اصلا فراموشم کن و فکرکن منو نداشتی....... اینجوری خیلی بهتر بگو منو نخواستی

برو بگو تنهایی رو خیلی دوسش داری ...... اگه تو تنها بمونی با کسی کاری نداری

منو ببخش منو ببخش

 

 

یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:33 |- محمد -|

هــر آدمــــی کــــه مـیـــــــرود ,

 

یــــکــــ روز ...

 

یــکــ جـــــایـــــــی ..

 

بــه یــــــک هـــــــوایـــــــــــی ..

 

بــــــر مــیــــگـــــردد !

 

همـیـشـه یــک چـیـزی , بــرای جـــــا مــانـــــدن هــــســـت !

 

حــتـــــــی ;

یـــــــک خــــــاطــــــــــره !

 

 

 
یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:32 |- محمد -|

 

خیلی وقت است فراموش کرده ام

 


کدامیک را سخت تر می کِشم؟!

 


رنج... انتظار... یا...

 


 

نفــس را...؟!


یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 18:32 |- محمد -|

ϰ-†нêmê§